سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 قهوه ی تلخ عشق را شکر می ریزیم من هم می زنم تو هم می زنی ناگهان تقدیر … همه چیز را … بر هم می زند…

قهوه ی تلخ عشق را

شکر می ریزیم

من هم می زنم

تو هم می زنی

ناگهان تقدیر …

همه چیز را …

بر هم می زند…




تاریخ : سه شنبه 92/7/30 | 2:0 عصر | نویسنده : عسل | نظرات ()

 من دلم تنگ می شود برای تو برای هرآنچه که تکانم می دهد  تـــــا تــامل خـــویش بـــــــرای خاطراتمان چیزهایی که تو، توهم می خوانیشان

من دلم تنگ می شود

برای تو

برای هرآنچه که تکانم می دهد 

تـــــا تــامل خـــویش

بـــــــرای خاطراتمان

چیزهایی که تو، توهم می خوانیشان

دلــم کــه تنـــگ می شــود

پای لحظه های خالی از تو

بــساط اشک پهن می کــنم

گوش خیالم را به گذشته می چسبانم

صدایت را از امواج پراکنده ی زمان جمع می کنم

پژواک صدایت بر دیوار ذهن می کوبد

پر از آواز می شوم از تو

مگر غیر از این است 

که توهم هم وجود دارد؟

باشد ...

به خودم دروغ نمی گویم!

اما به حقیقت دقایق پریشان عاشقی سوگند

دلم برای این توهم تنگ می شود




تاریخ : جمعه 92/7/26 | 10:47 عصر | نویسنده : عسل | نظرات ()

باغ بی برگی روز وشب تنهاست

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر، با آن پوستین سرد نمناکش

باغ بی برگی 

روز و شب تنهاست 

با سکوت پاک غمناکش

ساز او باران، سرودش باد

جامه اش شولای عریانی ست 

ور جز اینش جامه ای باید 

بافته بس شعله ی زر تا پودش باد 

گو بروید، یا نروید، هر چه در هر کجا که خواهد 

یا نمی‌خواهد 

باغبان و رهگذاری نیست 

باغ نومیدان 

چشم در راه بهاری نیست 

گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد 

ور به رویش برگ لبخندی نمی روید 

باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟

داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید 

باغ بی‌برگی 

خنده اش خونی ست اشک آمیز 

جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن 

پادشاه فصلها، پاییز

مهدی اخوان ثالث

 




تاریخ : جمعه 92/7/26 | 1:12 عصر | نویسنده : عسل | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By VatanSkin :.
دریافت همین آهنگ